لطیفه های قرآنی
خواب
مهدي عباسي در خواب ديد كه صورتش سياه شد. همين كه از خواب برخاست تمام معبران را جمع كرد و خوابش را براي آنها نقل نمود. همه اظهار عجز نمودند و گفتند كه تعبير اين خواب نزد استادمان ابراهيم كرماني است.ابراهيم را نزد خليفه حاضر كردند و خليفه خواب خود را براي او نقل كرد. ابراهيم گفت: خداوند عالم دختري به شما كرامت مي فرمايد! خليفه گفت: از كجا مي گويي؟ ابراهيم گفت: از قول خداي متعال كه مي فرمايد: «وَ اِذَا بُشِّرَ اَحَدُهُم بِالأنثي ظلَّ وَجهُهُ مُسوَداً وَ هُوَ كَظيم»؛ «در حالي كه هر گاه به يكي از آنها بشارت دهند دختر نصيب تو شده، صورتش (از فرط ناراحتي) سياه مي شود؛ و به شدت خشمگين مي گردد.»مهدي عباسي از اين تَعْبير بسيار خشنود شد و امر كرد تا ده هزار درهم به او بدهند.پس از گذشت مختصر زماني خداوند دختري به خليفه روزي فرمود. آنگاه خليفه دستور داد تا يك هزار درهم ديگر براي ابراهيم معبر بفرستند و رتبه او را نزد خودش بلند نمود.
نظرات شما عزیزان: